فوتبال روز

آخرین اخبار فوتبال ایران،لیگ برتر،دسته یک،پرسپولیس،استقلال،عناوین روزنامه های ورزشی،حاشیه های فوتبال،فوتبال دنیا،جدول لیگ برتر

فوتبال روز

آخرین اخبار فوتبال ایران،لیگ برتر،دسته یک،پرسپولیس،استقلال،عناوین روزنامه های ورزشی،حاشیه های فوتبال،فوتبال دنیا،جدول لیگ برتر

نقل و اتقالات فصل محبوب عروس‌ها و دلال‌ها


دنیای فوتبال:عاقبت فصل محبوب عروس‌ها و خواستگارها و دلال‌ها از راه رسید. نمی‌بینی! بره‌کشون دلال‌هاست و خواستگارها سرکیسه را شکل کرده‌اند و عروس‌ها خوب می‌دانند باید درست پس از سومین «قبول است؟» بله را بگویند و خلاص. 

حرف عشق را نزن که فرهادش هم اگر بود، حالا دیگر باید تیشه را می‌فروخت و پولش را می‌گذاشت کف دست شیرین، بلکه نگاهش کند. پس بگذار سوژه‌های سوررئال را فراموش کنیم و با نگاهی زمینی، بپردازیم به فصل جذاب نقل‌وانتقالات. اینکه یکی کجا می‌رود و کدام تیم، چه کسی را می‌خواهد و غیره و غیره، البته بحث جذابی است اما می‌شود به این فصل خارج از جزئیات هم نگاه کرد. فصل فوتبال همیشه به این روزها که می‌رسد، ماجراهایی تکرار می‌شوند که شاید مرورشان در فصل موعود برای سرگرم شدن بد نباشد.

دانه به دانه چشم بچرخان و برو تا انتهای مطلب.

ما به مال شما چشم نداریم

رقیب عشقی حریف شدن هم عالمی دارد توی این فوتبال. همین است که تا فصل به زمان نقل‌وانتقالات می‌رسد، عروس‌ها گوشه چشم نازک می‌کنند و نام رقیب را به زبان می‌آورند. چه می‌گوییم؟ استقلال، پرسپولیس؛ آن ماجرای رقابت دیرینه آبی و قرمز.

اوایل عروس‌ها زرنگ بودند و خواستگارها، ببخشید، پخمه. همین بود که توی فصل نقل‌وانتقالات کافی بود قراردادت تمام شده باشد و بگویی: «من می‌روم پرسپولیس» یا چه می‌دانیم، «استقلال». آن وقت خون مسئولان استقلال و پرسپولیس به جوش می‌آمد که: «مگر ما غیرت نداریم؟! عروس ما برود خانه رقیب؟» بعد؟ بعد ندارد دیگر، کیسه شل و دل‌ها نرم و دنیا به کام عروس‌ها!

بعد‌ها خواستگارها هم زرنگ شدند. و این آغاز تولد ماجرای مضحکی به نام تفاهمنامه دو رقیب دیرینه بود. چند سالی می‌شود که توی این روز‌ها استقلال و پرسپولیس تفاهمنامه جذب نکردن بازیکن از یکدیگر را امضا می‌کنند. جالب‌ترین نمونه‌اش به چند سال پیش برمی‌گردد که مسئولان استقلال مشغول ارسال متن تفاهمنامه با پرسپولیس به خبرگزاری‌ها بودند. همان لحظه بود که خبر رسید نیکبخت با شورت قرمز وسط زمین تمرین پرسپولیس بالا و پایین می‌پرد. خب ظاهرا این تفاهمنامه‌‌ها خیلی اعتبار دارند. یکی هم همین چند روز پیش بین دو تیم امضا شد. پس امسال هیچ بازیکنی از دو تیم پیراهن مخالف نمی‌پوشد. به امضای پای تفاهمنامه قسم!

کی داده؟ کی گرفته؟

هرچه تلاش می‌کنیم، فضای مطلب از تشابه با عقد و عروسی و این حرف‌ها بیرون نمی‌آید که نمی‌آید. مثلا فکر کن جریان قرارداد داخلی چقدر شبیه است به مهریه. قبل‌ترها اصلا یک ضرب‌المثل معروف درباره مهریه بود که می‌گفتند: «حالا کی داده، کی گرفته.» از آن طرف بازیکن می‌آمد قرارداد داخلی می‌بست و چشم خواستگاران در صف ایستاده‌اش را درمی‌آورد. بعد خواستگارها می‌افتادند دنبالش و عاقبت بله رسمی را به پولدارترین داماد می‌داد. طرف دیگر ماجرا، داماد عروس پریده می‌ماند با برگه بی‌اعتبار قرارداد داخلی. به هر جا هم که شکایت می‌بردند، نهایت عروس می‌آمد و گفت: «چیه هوار می‌زنی؟! قرارداد داخلی که حساب نیست.»

اما بشنوید از آن طرف قصه. همان طور که یک روز اعلام کردند «مهریه نداری، باید بروی زندان» و خیلی‌ها به حساب همان خوش‌خیالی «کی داده، کی گرفته» رفتند، ماجرای قرارداد داخلی هم پیچیده شد.

طبق معمول هر فصل، بازیکنان مثلا زرنگ رفتند و قرارداد‌های داخلی را بستند و منتظر وعده‌های بهتر ماندند اما... این تو بمیری دیگر از آن توبمیری‌ها نبود. کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال اعلام کرد: «از این به بعد قرارداد داخلی هم اعتبار دارد.» حالا عروس‌های بدبخت را به‌شمار، آمدند دل ببرند، نقره‌داغ شدند. دو دستی می‌زنند توی سرشان که: «ما فکر کردیم قرارداد داخلی اعتبار ندارد.» خب دیگر، آدم بعضی وقت‌‌ها هم چوب زرنگی‌اش را می‌خورد. نوش‌جان!

سایر موارد

یکی دیگر از عوام فریبی‌های مشمئز‌کننده فصل نقل‌وانتقالات، «قرارداد سفید» است. فکر کن! هوادار بیچاره دلش خوش است به این همه تعصب ستاره. طفلک خبر ندارد، «سفید» یعنی صفرهای چک را خودت ردیف کن. تو دیده‌ای وقت پایان ماجراهای عاشقانه، میان یک اختلاف، قراردادی سفید روی میز کمیته انضباطی برود؟!

تو چه ساده‌ای که دل‌ خوش می‌کنی به روایت‌های این روزنامه‌ها. جریان را نمی‌دانی؟! هرچه نام بزرگ است، ردیف کن در فهرست باشگاه‌های سرشناس بالاخره میان این همه یکی هم درست از آب درمی‌آید. نشد هم فروش رفتن تیتر‌های جنجالی را بچسب!

یک نفر می‌گفت توی این مملکت هیچ شغلی به اندازه دلالی‌ نان و آب ندارد. خدا بدهد برکت به فصل بره‌کشون دلال‌های فوتبال

می‌گویند یک نفر رفت آریشگاه که ریش‌هایش را بتراشد. آرایشگر گفت ریش‌های آدم‌هایی که فلان مشکل را داشتند با کف می‌تراشیم و آنهایی که نداشته‌اند را بدون کف، طرف گفت: «من مشکل نداشتم، بدون کف بتراش.» آرایشگر شروع کرد و درد در اندام مشتری پیچید. گفت: «صبر کن، یک چیزهایی یادم می‌آید.» حکایت، حکایت بازیکنانی است که می‌روند استقلال یا برعکس، پرسپولیس و می‌گویند: «بهترین تصمیم را گرفتم.» بعد می‌پیچند طرف تیم رقیب و انگار چیز‌هایی یادشان می‌آید: «از بچگی هم طرفدار این تیم بودم.»!  

 

 

                         لطفا درخصوص این خبر نظر دهید 

                         برای دیدن بقیه اخبار در قسمت آخرین  

                   اخبارازدنیای فوتبال روی خبر مربوطه کلیک کنید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد