فضا را برای انتقاد از کادرفنی پرسپولیس و به ویژه نفر اول آن یعنی زلاتکو کرانیکار فراهم میکند. گرچه به نظر میرسد تعداد زیادی از سوالات و انتقاداتی که از کرانیکار میشود، مستقیم یا غیر مستقیم و در حال حاضر به عملکرد او بازنمیگردد (چرا که ذهنیت شکل یافته فوتبالیستهای ما سالهاست که برمبنای عادات غلط و عجیبی پایهریزی شده) ولی به هر حال او به عنوان سرمربی تیم اول پایتخت ناگزیر است به پاسخگویی به خیل ناخرسند هوادارانی که دوشنبه شب بدی را پشت سر گذاشتند.
1- چرا جناحین تیم قرمز توازن ندارد؟
در بازیهایی که حریف شما به بازی بسته و چند لایه روی میآورد، بازکردن از جناحین، یکی از روشهای برون رفت از مخمصه است. پرسپولیس دوشنبه شب به ویژه در نیمه دوم نشان داد که در جناح چپ خود کاستیهای زیادی دارد. پس از خروج محمد پروین از بازی، جناح چپ پرسپولیس به کلی بیخطر نشان میداد. البته شاید توانایی و قابلیتهای ذاتی متفاوت علیرضا محمد و مجتبی شیری دلیل اصلی این عدم توازن باشد ولی برای تیمی که داعیه قهرمانی و رسیدن به جام را دارد، این عدم توازن آن هم به این اندازه مشخص، در نیمه دوم فصل به نقطه ضعفی جبرانناپذیر تبدیل خواهد شد.
2- بالاخره جای کریم باقری و میثم بائو کجاست؟
هر عقل سلیمی به خوبی درک میکند که کریم باقری در آستانه بازنشستگی دیگر آن کریم ششدانگ و بیرقیبی که فوتبال ایران میشناخت نیست ولی همین کریم نیمبند، به خوبی از پس اکثر قریب به اتفاقات هافبکهای مرکزی فوتبال ایران برمیآید. بنابراین حضورش غنیمتی بزرگ است ولی از زمانی که میثم بائو به مجموعه پرسپولیس اضافه شده، تداخل جایگاههای این دو بعضی وقتها باعث از دست رفتن فرصتهای فراوانی میشود. اگر قرار است کریم رو به جلو بازی کند و خط حمله را پررنگتر جلوه دهد، اصرار نامشخص بائو به برگشت به میانه زمین و توپ گرفتن از دیگر هافبکها چیست؟ در مسابقهای که در زمین خودی و با حمایت تماشاگران بیشمار برگزار میشود، چرا هادی نوروزی باز هم به عنوان تک مهاجم پرسپولیس به زمین میرود و چرا از حضور میثم بائو در خط حمله و نزدیکتر به نوروزی استفاده نمیشود؟ آیا این انتظاری خارج از عرف است که پرسپولیس در برابر تیم آخر جدول چهره ای هجومیتر داشته باشد؟
3- حسین بادامکی بهتر است یا اوسین بولت؟
بیشک بسته نشدن پرسپولیس به دست کرانیکار، بهانه خوبی به دست او میهد تا از زیر بار سنگین انتقادات شانه خالی کند ولی آیا اصرار او به استفاده از حسین بادامکی دلیل خاصی دارد؟ بادامکی ابومسلم اصلا قابل مقایسه با این بادامکی پرسپولیس هست یا نه؟ او حالا سایهای رنگ و رو رفته از بادامکی دو، سه فصل پیش هم نیست. آیا جایگاهی که بادامکی در حال حاضر در آن قرار میگیرد مکانی مناسب برای این بازیکن است؟ اگر دوندگی بیامان و پرسرعت ملاکی برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی پرسپولیس است، پیشنهاد میکنیم مدیران قرمز از همین حالا برای خریدن اوسین بولت اقدام یا حداقل عباس کارگر را به ترکیبشان اضافه کنند!
4- چرا قرمزها پاسکاری نمیکنند؟
وقتی تیمی به گرداب فوتبال چند لایه دفاعی حریف میافتد، یکی از بهترین روشهای خلاص شدن و نجات یافتنش از این گرداب، روی آوردن به بازی تک ضرب و با تعداد پاسهای فراوان است تا با به دست آوردن زمان، امکان اشتباه حریف هم فراهم شود و راهی به دروازه قفل شدهاش هموار گردد. آنهایی که بازی دوشنبه شب پرسپولیس را دیدند، به خوبی متوجه شدند که شاهینیها با محمود یاوری با تجربه در 75 درصد زمانهای بازی (یا حتی بیشتر از آن)، دست به دفاع چند لایه پویا زده بودند. چرا در این حالت آمار پاسهای ردوبدل شده قرمزها بین یکدیگر نباید از هفت، هشت تا بیشتر باشد؟ چرا پرسپولیس حوصله بازی پرپاس و با آرامش را ندارد؟
5- چرا بازی مستقیم به کارهای ترکیبی ترجیح داده میشود؟
این یکی از خصلتهای نکوهیده فوتبال ایرانی است که همواره از بازی مستقیم استقبال میکند. شاید عوض کردن این عادت ناپسند سالهای سال زمان ببرد ولی عین بیانصافی است که از قهرمان دو سال پیش لیگ برتر انتظار انجام کارهای ترکیبی، حرکات تاکتیکی از پیش تمرین شده و استفاده از نقاط کور زمین را نداشته باشیم. این خوب است که تیمی بیش از چهار یا پنج برابر حریفش سانتر از جناحین کرده باشد ولی وقتی حتی یکی از این سانترهای بیشمار هم منجر به خلق صحنهای خطرناک نشده باشد، آیا نباید از کادرفنی قرمزها خواست تا دلیلی قانعکننده برای پافشاری بازیکنانش برای تکرار این تاکتیک نخنما شده داشته باشد؟
6- جایگاه ضربات آزاد در تاکتیکهای قرمز کجاست؟
از زمانی که یونان اوتوری هاگل با آن بازی بسته، چندلایه و دفاعیاش قهرمان اروپا شد، پاتک استفاده از ضربات آزاد برای بیرون رفتن از حالت سکون و خلق فرصت برای گل زدن به تیمهای دفاعی به عنوان یکی از بهترین روشهای پیروزی بر تیمهایی که یونانی بازی میکنند، بیشتر نمایان شد.
پرسپولیس در بازی دو شب پیش خود با یک تیم با دفاع چندلایه مواجه شد. قرمزها بیش از 12 کرنر بدست آوردند و تعداد زیادی هم ضربه کاشته گیرشان آمد. چرا هیچکدام از این ضربات آزاد حتی به یک نیمچه خطر قابلتوجه هم تبدیل نشد؟ چرا بیشتر کرنرهای قرمزها یا به راحتی در دست دروازهبان شاهین آرام میگرفت یا آنقدر بلند و قوسدار زده میشد که بیدرنگ فوتبالهای دهه 70 میلادی را در ذهن تداعی میکرد؟
7- چرا تیم کرانیکار حفظ توپ بلد نیست؟
هشت گل خورده در شش مسابقه برای خط دفاع تیمی که میخواهد قهرمان لیگ شود واقعا آماری بد و فاجعهبار است. از این هشت گل، بیش از 50درصدش زمانی وارد دروازه قرمزها شده که آنها حفظ توپ و سلب موقعیت، فضا و زمان از حریف را به درستی انجام ندادند. این اصلا عادت خوبی نیست. پرسپولیس در بازی با شاهین بعد از رنج فراوان به گل برتری رسید و طبیعی بود که میهمانش را در دقایق باقیمانده سرپا حمله ببیند. آیا آنچه که در دقایق پس از گل دوم پرسپولیس دیده شد، نشانی از بازی تاخیری، کشاندن توپ به کنارههای زمین و بردن جریان بازی به دو گوشه زمین حریف که بهترین راهحل برای نگهداشتن زمان بازی است، داشت؟ خطای منجر به گل دوم شاهین را به یاد بیاورید. آیا هادی نوروزی نمیتوانست در آن دقایق حساس و در آن مکان حساستر روی بازیکن حریف خطا نکند؟ آیا در ترکیب پرسپولیس و پس از گل دوم قرمزها، بازیکن تکنیکی که بتواند حفظ توپ کرده و زمان را بکشد، وجود نداشت؟ اگر این حادثه (دریافت گل تساوی) در بازی حساسی چون داربی رخ دهد، کرانیکار چه خواهد کرد؟
8- میثاق معمارزاده؟!
بیشک برای تیمی که احمدرضا عابدزاده و تومیسلاوایوکوویچ را به عنوان مربی دروازهبانها و دستیار سرمربی در اختیار دارد (که هر دو از دروازهبانهای اسمی فوتبال آسیا و اروپا بودهاند) مایه شرمساری است که چنین گلهای عجیب و نافرمی بخورد. گرچه گل اول شاهین گلی استثنایی و عالی بود ولی هم روی این گل و هم روی گل دوم شاهینیها، ردپای بزرگ میثاق معمارزاده بهعنوان متهم ردیف اول دیده میشود. چرا تیم بزرگ پایتخت نباید یک دروازهبان ششدانگ داشته باشد؟ چرا...؟!
لطفا درخصوص این خبر نظر دهید
برای دیدن بقیه اخبار در قسمت آخرین
اخبارازدنیای فوتبال روی خبر مربوطه کلیک کنید