دنیای فوتبال:چند ثانیه پس از اولین باخت پرسپولیس زلاتکو کرانیکار را اخراج کردند. یک چند صد هزار دلار دیگر از خزانه دولت و صد البته از جیب من و شما پرید و به حساب بانکی آدم نه چندان بزرگی سرازیر شد که بالاترین دستمزد اخیرش، پیش از بستن قرارداد با پرسپولیس ایران، تنها همان ماهی چهار هزار دلاری بود که نزدیکان خشایار محسنی میگویند توسط مالک باشگاه دیاسترادای اسلواکی به مرد میانسال کروات پرداخت میشد.
بهرغم حرفهای شدن 8 ، 9 ساله فوتبال ایران و حضور کمرنگ، پرحاشیه و بیشتر با قصد و غرض بخش خصوصی در آن، «فوتبال ایران» هزار درصد دولتی محض است. صرفنظر از آن چند میلیون آذری خونگرم و چند 10 هزار انزلیچی بامعرفتی که اگر سرشان برود، برای تیمهایی به غیر از تراکتور و ملوان حنجره پاره نمیکنند، اکثر قریب به اتفاق مردم سرزمین پهناور ایران، یا پرسپولیسیاند یا استقلالی.
سر این موضوع میشود شرط بست. ردخور هم ندارد. حتی آن ایرانی عزیزی که در شهر و استانش تیمی دارد، هوادار تیمش است و آن را دوست دارد هم بیبرو برگرد، یا پرسپولیسی است یا استقلالی. این یعنی بیش از 90 درصد جمعیت هفتاد و چند میلیونی ایران، هوادار قرمز یا آبی هستند. بچه و جوان و پیر هم ندارد. حسابش را بکنید؛ بازاری شصت و چند میلیون نفری پیشروی شما قرار داشته باشد، مشتریانش کالای شما را خوب بشناسند، بدون تبلیغاتی فراوان و هزینهبر، حاضر به خریدش باشند و حتی آن را پیش خرید هم بکنند. تصور چنین بازار سودزایی بیتردید دل آدمهای کاربلدی همچون فلورنتینو پرز مادریدی را که از وجب به وجب رئال مادریدش یورو درمیآورد و به حساب شخصی خودش میریزد و تبعات سودزای کارهایش بیدرنگ خرج کهکشان چند صد میلیون یوروییاش میشود را به قنج میآورد، ولی حساب ما و فوتبالمان با این بازار بزرگ و تشنه محصول (از نوع ناب فوتبالیاش) کاملا جداست. پرسپولیس و استقلالی که میتوانند درآمدزایی کنند، مشتریهایشان را راضی نگه دارند و خودشان هم از سود ناشی از فروش محصولشان (که فوتبال است به معنای عامش) هم امرار معاش کنند و هم پساندازی مناسب برای روزهای سخت و مبادا بیندوزند، هر روز بیشتر از روز پیش بدهی بالا میآورند، خرج میتراشند، مشتری از دست میدهند و به ورشکستگی کامل نزدیکتر میشوند.
چنین باشگاههایی اگر در هر کجای فوتبال پیشرفته جهان وجود داشتند، تا به حال دو هزار دفعه به مزایده گذاشته شده بودند یا برای فرار از دست طلبکارانشان اعلام انحلال میکردند. مگر در اقتصاد امروز، معنای ورشکستگی چیزی جدای از نخواندن دخل و خرج با هم، انباشته شدن بدهیها و دیون مختلف یک بنگاه به دولت، بانکها و اشخاص حقیقی و حقوقی و عدم توانایی در بازپرداخت آنهاست؟ حسابش را بکنید، پرسپولیس و استقلال در همین پنج سال اخیر، چند 10 میلیارد تومان هزینه روی دست صاحبش که همان دولت محترم باشد گذاشتهاند؟ خروج مادی و معنوی این دو بنگاه (اقتصادی که حالا به شدت و با غلظت هر چه تمامتر غیراقتصادی هستند) طی 10 سال اخیر چه بوده است؟ آیا دو قهرمانی هر کدام از این دو باشگاه در لیگبرتر (طی ادوار گذشته لیگبرتر) و چند قهرمانی در جامحذفی، توانسته اندکی از صدها میلیارد تومان پولی را که از جیب مردم به پای سوگلیهای قرمز و آبی ورزش دولتی ایران ریخته شده برگرداند و جبران کند؟
دو باشگاه بزرگ ایران طی این چند ساله، چند بار مربی تغییر دادهاند؟ چند بار مربیهایشان را با قراردادهای چند صد هزار دلاری و چند صد میلیونی اخراج کردهاند؟ چند بار با بازیکنان بیکیفیت و ناتوانی که حتی لیاقت بازی در تیمهای دسته دوم را هم ندارند قراردادهای بالای صد میلیون تومان بستهاند؟ آیا این یک توهین آشکار به شعور صاحبان اصلی و سهامداران واقعی پرسپولیس نیست که مدیرعامل کنونیاش برای فرار از پاسخگویی و سبکتر شدن بار گناههای فنی خود با اولین شکست در لیگ، مربی دسته چندم پرسپولیس را که مرد این میدان نبود و از اول هم نباید روی نیمکت قرمزها مینشست، اخراج میکند؟ آیا این چند صد هزار دلاری که به جیب کرانیکار میرود، از جیب جناب حاج عباس انصاریفرد هزینه میشود؟
آیا او علاوه بر خواستن عذر کرانیکار، نباید پس از زدن حکم اخراج سرمربی سابق کرواسی (که تنها نقطه روشن کارنامه زلاتکو کرانیکار همین سرمربیگریاش در تیمملی کشورش بود)، متن استعفای خودش را هم بیدرنگ به دست علی سعیدلو میرساند و خودش و میلیونها هوادار پرسپولیس را که حالا به شدت سرخورده و متضرر شدهاند، راحت میکرد؟
پرسپولیس یک بار دیگر و درست مثل فصل گذشته با ضایع کردن افشین پیروانی در آستانه داربی تهران، پای وینگادا را به مقابل نیمکتش باز کرد، باز هم دچار شوک خود خواسته میشود و در فاصله 6 روز تا رسیدن به یکی از دو بازی سرنوشتساز هر سالهاش، چشم انتظار سواری است که قرار شده مثل همیشه سوار بر اسب سفیدش بیاید و این کشتی به گل نشسته را از غرق شدن نجات بخشد. ناجیان قبلی که همه مثل «دن کیشوت» و مرکب معروفش درآمدند، ای کاش این دفعه، ناجی بعدی، لااقل فقط شمایلی چون دنکیشوت نداشته باشد!
ته مقاله: میگویند علی سعیدلو به شدت فوتبالی است. از ظواهر امر و سوابق چند ساله معاون رییسجمهور هم همین مساله برداشت میشود. سابقه او در مدیریت بر هیات مدیره پرسپولیس در چند سال گذشته و اظهارنظرهای اینجا و آنجایش درباره فوتبال و پرسپولیس هم چنین مطلبی را به واقعیت نزدیک میکند. شاید این حداقل و کمترین انتظار از رییس مجمع باشگاه اول این کشور باشد که طی آن از او بخواهیم سعی کند در دوران صدراتش بر ورزش ایران، به سمتی حرکت کند و به شیوهای تلاش کند که حداقل کمترین حرکتهای عملی برای خلاص شدن پرسپولیس (و استقلال)؛ دو باشگاه مردمی و بزرگ فوتبال ایران از دست «زن بابای» معروفشان در دوران ریاست او بر ورزش کشورمان برداشته شود. اگر سعیدلوی فوتبالی چنین کند، سودش را هم خودش و دولت دهم میبرند، هم صاحبان واقعی قرمز و آبی. وگرنه پرسپولیس و استقلال همچنان هم عرصهای برای قربانیان مقصری چون انصاریفرد و امثال او باقی خواهند ماند!
لطفا درخصوص این خبر نظر دهید
برای دیدن بقیه اخبار در قسمت آخرین
اخبارازدنیای فوتبال روی خبر مربوطه کلیک کنید