فوتبال روز:ماجرای بازیکنی که میخواست ویزای آمریکا بگیرد و مجبور شد تا امضای پنج مربی فوتبال را پای برگههای درخواستش بیندارد، نکتههای شنیدنی زیادی دارد. بازیکن مورد نظر ما که نمیخواست نامش فاش شود از برخورد این پنج مربی و نوع صحبتهای آنها خاطرات جالبی دارد که البته به درخواست خودش مجبوریم تا قسمتهایی از آن را سانسور کنیم.
اولین مربی مورد نظر کسی نبود جز ناصر حجازی. ناصرخان سه برگهای را که به زبان انگلیسی تنظیم شده بود را سطر به سطر خواند و برای بازیکن توضیح داد. حجازی با خیال راحت برگهها را امضا کرد و از بازیکن سابقش خواست تا با چشم و گوش بازتری این کار را انجام دهد!
مربی دوم فرهاد کاظمی بود. کاظمی که به دلیل داشتن مجوز اقامت آمریکا، شرایط خوبی برای معرفی بازیکن مورد نظر داشت، جالب اینکه کاظمی از او خواست تا خودش به جای او امضایی را پای برگههای درخواست بیندازد و بیخیال او شود! استدلالش هم این بود که آمریکاییها نمونه امضای او را ندارند که تطبیق دهند. منصور پورحیدری که از حامیان این بازیکن بود، بدون کوچکترین صحبتی برگههای قرارداد را امضا و طوری با او برخورد کرد که گویی به یکی از هوادارانش امضا میدهد. پورحیدری خیلی خونسردتر از آن چیزی که بازیکن مورد نظر فکرش را میکرد، با این قضیه برخورد و خیلی زود با او خداحافظی کرد!
بازیکن مورد نظر ما که با مربیان زیادی کار کرده بود، به دلیل سوابق حضور قلعهنویی در تیمملی، او را نیز به عنوان یکی از معرفان خود انتخاب کرد و به سراغ سرمربی فعلی سپاهان رفت.
قلعهنویی که تخصصی در مورد زبان انگلیسی نداشت، ماجرا را از بازیکن مورد نظر پرسید و با دقت در مورد شرایط ویزای آمریکا به تحقیق پرداخت. نکته عجیب جایی بود که چندی بعد قلعهنویی از طریق همان راه بازیکن مورد نظر و شمارههایی که زیر برگه درخواست بود، در مورد دریافت ویزا اقدام کرد!
سلطان حتی در آن سوی آبها نیز محبوبیت دارد. بازیکن مورد نظر ما که از علی پروین به عنوان یکی از معرفهای خود نام برده بود، برای گرفتن آخرین امضا به سراغ سلطان سرخها رفت. پروین با همان لحن جالب خودش در مورد اقامت آمریکا با بازیکن مورد نظر صحبت کرد. وقتی بازیکن از پروین خواست تا پای برگههای انگلیسی را امضا کند، سلطان این کار را گردن نگرفت: «من از این کارها نمیکنم... پاشو برو... خدا روزیات رو جای دیگر بده! یهبار، یه برگه رو بدون اینکه بخونم امضا کردم، فرداش مجبور شدم 100 کیلو مرغ و گوشت بدم!»
پروین هرگز نگفت که چرا به خاطر یک امضا مجبور شده 100 کیلو گوشت و مرغ بدهد ولی بازیکن مورد نظر دست از تلاش برنداشت: «علیآقا... من اونجا اسم شما رو آوردم و گفتم که سلطان منو میشناسه. اونها هم شما رو میشناختن... گفتن سلام ما رو به سلطان برسون!» پروین که از شنیدن این صحبتها حسابی کیف کرده بود گفت: «ببین پسر... باید مردمدار باشی. باید کاری کنی که مردم دوستت داشته باشن. خودت همین الان گفتی که اون سر دنیا میگن سلام ما رو به سلطان برسون... بده بینم او برگههاتو... بده واست دو تا امضا بزنم حال کنی... برو نشون بده و بگو امضای سلطانه!»
شما میتوانید از آدرس زیر وارد صفحه اصلی
سایت شوید: www.footballrooz.com