فوتبال روز:چنانچه پیشبینی میشد، تلاشهای عادل فردوسیپور در آخرین برنامه نود برای بازتاب صادقانه نظر واقعی مردم – آنچه از وظایف ذاتی رسانههاست و متاسفانه به ویژه در صدا و سیمای ایران کاملا فراموش شده!
۱- در مورد علاقه عمومی به حضور سرمربی خارجی روی نیمکت تیم ملی، خشم و اندوه برخی از گزینههای داخلی این پست وسوسهبرانگیز را به همراه آورد. در راس هرم معترضان اما، امیر قلعهنویی ایستاده است؛ مردی که اصلیترین کاندیدای بومی تصاحب این صندلی داغ محسوب میشد و طبیعی است که روشنگری فراگیرترین رسانه کشور در مورد تمایل مردم به مربی خارجی، بیش از هر کس دیگری ناراحتی او را موجب شده باشد. امیر، که برخیها میگویند در یک قدمی سرمربیگری تیم ملی بوده، حالا عصبانی است و بدتر از آن، در آخرین گفتوگویش به واسطه به مخاطره افتادن این موقعیت ممتاز شغلی چنان حرفهای غیرمنطقی و عجیبی به زبان آورده که میتواند هوش از سر هر مخاطبی برباید. در مورد مردی که ادعا میکند برنامه نود و مجریاش، از جمله عوامل قهر مردم با استادیومها هستند و عادل فردوسیپور باعث میشود پدرها و مادرها اجازه ندهند بچههایشان به ورزشگاه بروند، چه میتوان گفت؟!
۲- امیر قلعهنویی که پیشتر ترجیح میداد مواضعش در مورد ملیت سرمربی تیم ملی ایران را بسیار «سیاستمدارانه» و دوپهلو به زبان بیاورد، پس از انصراف کارلوس کرش و مطرح شدن جدی احتمال استفاده مربی داخلی، تغییر رویه داد و رفته رفته آشکارا از مربیان ایرانی برای گرفتن این شغل حمایت کرد. سرمربی سپاهان، حالا و بعد از اعلام نظر دوباره و قاطعانه مردم، بیش از گذشته روی استفاده از گزینههای داخلی اصرار میکند و در این میان مسایلی را «مستند» ادعای خودش قرار میدهد که حقیقتا حیرتآور به نظر میرسند. او برای آنکه نشان بدهد مربی ایرانی – همان امیر قلعهنویی! – برای هدایت تیم ملی مناسبتر است، توضیح میدهد: «ما اینجا سرویس بهداشتی درست و حسابی نداریم، آن وقت میخواهیم برویم دنبال مربی خارجی. با این زیرساختهای ضعیف، مربیان ایرانی برای تیم ملی بهتر جواب میدهند!» چنگ انداختن آقای مربی به بهانههایی از جنس «سرویس بهداشتی»، بیش از هر چیز دیگری نشان دهنده آخرین تقلاهای او برای باقی ماندن شانس انتخاب کادر فنی ایرانی برای تیم ملی و متعاقبا دستیابی احتمالی خود او به این پست است، اما واقعا چقدر میشود با منطق قلعهنویی موافق بود و پیش رفت؟ آیا ضعف زیرساختها بهانه موجهی است برای دست شستن از انتخاب سرمربی خارجی و سپردن کار به مربیان ایرانی که طی چهار سال اخیر فاجعهبارترین نتایج ممکن را گرفتهاند؟!
۳- اصل ادعا این است که چون امکانات سختافزاری کشورمان چندان قوی نیست، نباید سراغ مربیان برجسته خارجی برویم. چنین فرضیهای دقیقا همان قدر مخدوش و مغلطهآمیز است که مثلا بگوییم چون سرعت اینترنت در ایران بسیار پایین است و کوسهها، کابلهای ما را جویدهاند(!) پس نباید به دنبال وارد کردن و استفاده از سیستمهای کامپیوتری جدید باشیم و برازندهتر این است که با همان رایانههای 20 سال پیش روزگار بگذرانیم و یا مدعی باشیم چون کشور ایران بخشی از بدترین جادههای سراسر جهان را دارد و شرایطش از این نظر اصلا ایدهآل نیست، پس لازم است که از واردات خودروهای استاندارد و مدل بالای خارجی بپرهیزیم و از همین پیکان و پراید و آر دی پر از عیب و اشکال وطنی روی این جادههای به درد نخور سود ببریم تا همه چیزمان به همه چیزمان بیاید! کدام عقل سلیمی میتواند چنین نظریهای را قبول کند؟ برخلاف عجز و لابه دوستان برای رسیدن دوباره به سرمربیگری تیم ملی اما، همانطور که استفاده از اتومبیلهای به روز دنیا، حتی روی همین جادههای عقب افتاده هم میتواند مثمر ثمر باشد و با کاهش آفات و خطرات، بهرهوری را بالا ببرد، استخدام سرمربی خوب خارجی نیز امتیازاتی دارد که میتواند شامل حال فوتبال ایران – با همین سطح امکانات – باشد. قطعا اگر دست اساتیدی مثل دنیزلی، بلاژویچ، ایویچ و آریهان از نقطه نظر سختافزاری بازتر بود، میتوانستند خدمات بیشتر و ماندگارتری داشته باشند، اما در همین شرایط هم دیدیم که امثال این مربیان، به خوبی «تفاوت»شان با همکاران داخلیشان را نشان دادند و فوتبال ایران را به خیر رساندند؛ بدون آنکه مشکلی با سرویسهای بهداشتی ما داشته باشند البته!
۴- عادت خوبی نیست به آب و آتش زدن و خط بطلان کشیدن به همه اصول منطقی، به خاطر حفظ منافع شخصی. گاهی لازم است آقایان متوجه باشند که مردم آنها را نمیخواهند. امیر قلعهنویی مربی خوبی است که در داخل مرزهای ایران به موفقیتهای ارزشمندی دست یافته است، اما باید بپذیرد کشور ما در زمینه «دانش فوتبال» نیز به شدت از دنیا عقب افتاده و چنانچه مردم نیز به درستی فریاد میزنند، در حال حاضر محتاج واردات این علم از کشورهای پیشرفته و صاحب سبک است.
منبع:روزنامه گل