وقتی با او همکلام شدیم صدایش میلرزید و آنقدر مضطرب و آشفته بود که فقط به حرفهایش گوش دادیم. انگار نه انگار همان نصرتی بود که با آن ضربه سر تیمملی را به جامجهانی برد و یا با آن بازی زیبایش برابر کرهجنوبی تحسین همه را برانگیخت.
نصرتی را درحالیکه جوابگوی هیچ خبرنگاری نبود، پیدا کردیم و با او همصحبت شدیم.
به خدا نمیدانم چرا این ماجرا را اینقدر بزرگ کردند و تو بوق و کرنا میکنند. به خدا دو شب است خواب ندارم.
به نظر میرسد بدون دادگاهی میخواهند اعدامت کنند...
دقیقاً. به خدا نمیخواهم مصاحبه کنم. با برنامه نود بیش از 20بار تماس گرفتم تا حداقل بگذارند از خودم دفاع کنم، اما نگذاشتند من حرف بزنم. سالهاست در این فوتبال حضور دارم و به خدا آزارم به کسی نرسیده. هر کس نداند شما بهتر مرا میشناسید.
به نظر میرسد از تو انجام چنین حرکتی را انتظار نداشتند.
قبول دارم، اما من هم برای این مملکت زحمت کشیدهام. همانطور که مملکت برای رسیدن من به اینجا زحمت کشیده. باور کنید دو روز است که از خانه بیرون نیامدم. چند روز پیش که باران میآمد وقتی مادرم را دیدم زیر باران گریه میکند دلم شکست. من فقط از آنهایی که مرا میشناسند میخواهم بیایند و بگویند نصرتی در این سالها چگونه بوده و از مطبوعات هم میخواهم واقعیتها را بنویسند.
برنامههای تلویزیونی بیشتر از مطبوعات روی این ماجرا مانور دادند.
متاسفم برای صدا و سیما که هجمه خبری علیه ما به راه انداخت. آنها اگر مسلمان هستند باید بدانند که اشاعه گناه از گناه بدتر است، با آنکه گناهی در کار نبوده است. واقعیت را بنویسند. در عمر ورزشیام و زندگی شخصیام هرگز حاشیه نداشتهام. شما که مرا میشناسید بگویید از 10سال پیش تا الان مدل مو یا تیپ لباس پوشیدنم عوض شده است؟