نکته قابل بحث و تاملبرانگیز در این رابطه اما، ادعایی است که آقا مصطفی در مورد رقم دریافتیاش از این شبکهها دارد. بیگمان پرداخت دو، سه میلیون دلار حقوق سالانه به یک مربی در سطح او، از سوی باشگاهی مثل پرسپولیس اتفاق عجیبی نیست، اما باید بپذیریم چنین مبلغی برای یک کارشناس تلویزیونی که قرار است هفتهای دو ساعت به تفسیر مسابقات مختلف بپردازد، هنگفت و سرسامآور تلقی میشود.
با توجه به حدس و گمانهایی که در مورد رقم قرارداد دنیزلی با باشگاه پرسپولیس وجود دارد، میتوان به این جمعبندی رسید که فقط دستمزد پرداختی شبکه لیگ تیوی ترکیه به او، تقریبا برابر است با مجموع هزینههایی که برای 11 سال تولید برنامه نود در تلویزیون دولتی ایران صورت میگیرد! این اعداد وارقام، این محاسبات ریاضی و این معادلات ساده اقتصادی، زبان دارند و با شیواترین بیان ممکن با ما حرف میزنند. آنها توضیح میدهند که چرا رسانههای کشوری مثل ترکیه میتوانند در روند روبهرشد فوتبال کشورشان تاثیرگذار باشند و مخاطبان را راضی نگه دارند، اما در ایران چنین اتفاقی به ندرت رخ میدهد.
2) راه گریزی از پذیرش این حقیقت وجود ندارد که فوتبال امروز، یک مهارت ویژه و مدرن است که کلیدش را باید دست اهل فن و افراد کاردان سپرد. اگر قرار است یک برنامه تلویزیونی به غنای بار فنی مخاطبانش کمک کند، باید دست به جیب شود و هزینههای گزاف استخدام فکر و اندیشه خلاق و نیرومند را بپردازد. اگر ترکها دو میلیون دلار به دنیزلی میدهند، اگر اماراتیها رودگولیت و آراگونس را به کشورشان میکشانند و اگر قطریها برای تحلیل مسابقات مختلف از حضور امثال آلن شیرر، تری ونبلز و دیبوئر استفاده میکنند، دلیلش این است که قصد دارند برنامهای با کیفیت داشته باشند و به افزایش دانش فنی اهالی فوتبالشان کمک کنند.
رویه کار در این قبیل کشورها که تخصصی بودن علم «فوتبال» را به رسمیت شناختهاند، این نیست که تحلیل عملکرد گواردیولا در الکلاسیکو را به مجید صالح بسپارند و از مجتبی تقوی هم بخواهند اشکالات مورینیو را بگیرد! کارشناسان تلویزیونی در رسانههای این ممالک،از تعدادی چهره موجه و معتبر فوتبال جهان تشکیل میشوند که هر جملهشان ارزشی به اندازه طلا و جواهر دارد؛ درست برعکس آنچه در صداوسیمای ایران رخ میدهد و اغلب میهمانان میکوشند تا خلاء بضاعت فنیشان را با واژهبازی، دکلمهوار حرف زدن و تکان دادن سر و دستشان جبران کنند.
بدون شک فوتبال ترکیه امروز داور خوب کم ندارد، اما آنها برای کارشناسی دقیقتر و ارتقا دادن سطح کیفی این حوزه، سراغ یکی از بهترین قاضیان فوتبال معاصر جهان میروند و با دعوت هفتگی از مارکوس مرک، عملکرد داورانشان را در معرض قضاوت این آلمانی نامدار قرار میدهند. تصورش را بکنید؛ چه نکتهها که داوران جوان ترک از مرک نمیآموزند و چه انگیزههایی که حضور مستمر چنین کارشناسی، برای آنها ایجاد نمیکند. این وضع را مقایسه کنید با شرایط حاکم بر فوتبال ایران که در آن گاهی تکلیف یک هند ساده برای سالها روشن نمیشود و مجهول باقی میماند!
3) ممکن است این تصور وجود داشته باشد که اقتضائات اداره دولتی صداوسیما در ایران و نیز فقدان نقدینگی کافی در این عرصه، کار را برای تکرار این قبیل خاصه خرجیها و بهبود بخشیدن به سطح کیفی برنامههای ورزشی دشوار میکند. این توجیه اما، مطلقا غیرقابل پذیرش است. امروزه اقبال گسترده انواع و اقسام اسپانسرها به شوهای فوتبالی، کمک میکند تا دغدغه چندانی برای سرمایهگذاری در این حوزه وجود نداشته باشد.
فراموش نکنیم در همین ساختار کنونی جامجم، شبکه تهران موفق شد در طول برگزاری جامجهانی 2010 یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال برزیل را به ایران بکشاند و از حضور شبانه جرزینهو در استودیوی برنامه ورزشیاش استفاده کند. جالب اینکه در آن مقطع صددرصد هزینههای دعوت از این ستاره سابق دنیای فوتبال به کمک اسپانسرها به این شبکه برگشت داده شد، اما فقدان درایت کافی و مدیریت کارآمد، باعث میشود چنین اتفاقاتی در تلویزیون ما تکرار نشوند. تا زمانی که الگوی «بساز، دررو» در برنامههای ورزشی ایران حرف اول را میزند و کسی حاضر نیست کمی خلاقیت در این زمینه به خرج بدهد، سهم ما باید هم شنیدن سخنان تکراری، غیرکارشناسی و بیفایده همان میهمانان همیشگی این قبیل برنامهها باشد.
4) مصطفی دنیزلی برای کمتر از 10 ساعت بحث کارشناسی در تلویزیون ترکیه، هر فصل حدود سه میلیارد تومان پول میگیرد و این در حالی است که گزارشگران ایرانی برای گزارش هر یک مسابقه فوتبال، فقط 30 هزار تومان دستمزد از صداوسیما دریافت میکنند! خروجیهای متفاوت، حاصل تفکرات متفاوتاند. در این شرایط آیا فاصله کهکشانی برنامهسازی ورزشی در تلویزیون کشوری مثل ترکیه با نمونههای ایرانی، واقعا جای تعجب دارد؟!
آقای بهروش عزیز . 30 هزار تومان کم که نیست زیاد هم هست. گزارش بی کیفیت ، مغرضاته و یکطرفه گزارشگزان ، انتخاب نابجا بدون توجه به خواست مردم عواقب سنگینی داره که باید تحمل کنند. خلایق آنچه لایق......