فوتبال روز

آخرین اخبار فوتبال ایران،لیگ برتر،دسته یک،پرسپولیس،استقلال،عناوین روزنامه های ورزشی،حاشیه های فوتبال،فوتبال دنیا،جدول لیگ برتر

فوتبال روز

آخرین اخبار فوتبال ایران،لیگ برتر،دسته یک،پرسپولیس،استقلال،عناوین روزنامه های ورزشی،حاشیه های فوتبال،فوتبال دنیا،جدول لیگ برتر

دادکان: شک نکنید روزی جواب هجویات پشت سرم را می‌دهم

   
فوتبال روز:روزی که می‌رفت، در راهروی فدراسیون که ساختمانش را خودش برای فوتبال خریده بود به خبرنگارانی که دوره‌اش کرده بودند تا جمله‌ای بیش از حملات صریح‌اش به محمد علی آبادی برای رسانه‌شان ببرند، گفت: «روزی می‌رسد که در این فوتبال با چراغ زنبوری دنبال دادکان می‌گردند...»

 

همان مرد صبح اولین روز هفته که آخرین روز سال میلادی 2011 محسوب می‌شد، در یکی از کوچه پس‌کوچه‌های تنگ خیابان شریعتی حوالی چهارراه قصر به دعوت یکی از معدود برنامه‌های صاحب سبک این روزهای سیمای ایران، راهی استودیو می‌شد. روزهای پایان ترم دانشگاه است و دکتر حسابی وقت آزاد دارد تا به پرسش‌های بی‌پایان منصور ضابطیان مجری خوش ذوق و همکار مطبوعاتی سابق و حال خودمان پاسخ دهد. دکتر چایی می‌نوشد، به آخرین تماس‌های تلفنی‌اش قبل از خاموش کردن موبایل پاسخ می‌دهد و در حالی که سعی دارد قبل از آغاز ضبط کمتر حرف بزند، به سوی اتاق تاریک راهنمایی می‌شود. اتاقی که تاریکی‌اش ما را یاد همان جمله پنج سال و نیم قبل‌اش می‌اندازد. تاریکی و چراغ... حال و هوای برنامه دیدنی رادیو هفت شبکه آموزش تلویزیون است که شاید نماینده جامعه‌ای باشد که دنبال محمد دادگان آمده... وگرنه تا حالا کدام رییس فدراسیون این همه سال پس از ترک صندلی – حال به اجبار یا از روی اختیار – اینقدر مورد توجه برنامه‌های ناب رسانه ملی و روزنامه‌های پرتیراژ این مملکت بوده... از فردا شب دست پخت شش قسمتی ضابطیان را تماشا کنید.

 

زمانی که فوتبال بازی می‌کردید و می‌توانستید رشته تربیت‌بدنی بخوانید، چه شد که رفتید سراغ رشته ادبیات؟ این دو مقوله چه ارتباطی با یکدیگر داشتند؟ آن زمان تقریبا مثل الان بود. قهرمانان ورزشی می‌توانستند بدون کنکور در رشته تربیت‌بدنی وارد دانشگاه شوند. آن سال با تیم ملی جوانان قهرمان آسیا شده بودیم و من می‌توانستم تحصیلات دانشگاهی‌ام را در رشته تربیت‌بدنی دنبال کنم. از طرفی در کنکور رشته ادبیات به عنوان ذخیره قبول شده بودم. دیدم فرصت تحصیل در رشته تربیت‌بدنی که سرجای خودش هست، این بود که رفتم و در رشته ادبیات وارد دانشگاه شدم!  


آیا زمینه قبلی و علاقه هم بود که ادبیات را انتخاب کردید؟ باید رشته‌ای انتخاب می‌کردم که بتوانم قبول شوم، البته علاقه هم بود. شاید اگر رشته بالاتری می‌زدم قبول نمی‌شدم. به‌ این ترتیب بود که لیسانس ادبیات گرفتم.  


در حوزه ادبیات فعالیتی هم داشتید؟  
در ادبیات با مدرک لیسانس فارغ‌التحصیل شدم. نزدیک انقلاب بود و به‌عنوان کارشناس در این زمینه وارد فعالیت شدم. پس از آن رفتم در رشته تربیت‌بدنی وارد دانشگاه شدم و تا سطح لیسانس و فوق‌لیسانس تحصیلاتم را دنبال کردم.  


از تفاوت‌های پرسپولیس زمان خودتان و پرسپولیس این روزها صحبت می‌کنید؟‌در کل شرایط فوتبال در زمان ما با امروز قابل قیاس نیست. آن روزها اخلاق و منش پهلوانی،‌ کسوت و بزرگی در فوتبال حرف اول را می‌زد. بازیکنان جوان جایگاه خود و پیشکسوتان را می‌شناختند. من چون قبل و بعد از انقلاب در فوتبال فعالیت داشتم، آن زمان شرایط کار را سالم‌تر می‌دانم.  


خیلی زود از فوتبال خداحافظی کردید! علت چه بود؟
بله، تازه 27 سالگی را تمام کرده بودم. یادم می‌آید 17/10/1361، روز ولادت حضرت محمد (ص) و داربی بود که بازی هم یک-یک تمام شد. در پایان نیمه اول از بازی بیرون آمدم و به‌عنوان خداحافظی دور زمین آزادی دویدم و از تماشاگران هم خداحافظی کردم.  


چرا در 27 سالگی؟
شرایط بعد از انقلاب برایم خوب نبود، اختلاف سلیقه‌ها زیاد بود. باشگاه سروسامان نداشت و من هم نمی‌توانستم این شرایط را تحمل کنم. به همین خاطر برای همیشه از مستطیل سبز کناره‌گیری کردم و حاضر نشدم لباس تیم دیگری غیر از پرسپولیس را بپوشم.  


شرایط پرسپولیس قابل تحمل نبود. چرا جای دیگر ادامه فوتبال ندادید؟
من یک تیم را می‌شناختم و آن هم پرسپولیس بود. البته آن زمان 3، 4 نشریه بودند که نوشتند: «دادگان به امارات می‌رود.» 


خب چرا به امارات نرفتید؟
به جز یک سال و نیم که در تیم جوانان بوتان بازی کردم، تمام عمر فوتبالم در پرسپولیس سپری شد. بنابراین هم به خاطر خودم و هم مردم و هواداران پرسپولیس نمی‌توانستم به خودم بقبولانم پیراهن تیم دیگری را بر تن کنم. البته تعدادی از هم‌دوره‌‌ای‌هایم بودند که آ‌ن زمان به امارات رفتند اما من نرفتم. 


شرایط مالی پرسپولیس زمان شما چه جور بود؟
سال اول از پرسپولیس 8 هزار تومان گرفتم. دو سال بعد به عنوان اولین جوان فوتبال پیشنهاد 100 هزار تومان برای دو فصل داشتم که قبول نکردم و به جای آن برای دو سال از پرسپولیس 20 هزار تومان گرفتم. 


چطور شد که از پیشنهادی 5 برابر ارزش پیشنهاد پرسپولیس گذشتید؟
خب آن زمان شرایط مالی پدرم بد نبود، ضمن اینکه نخواستم بگویند به خاطر مسایل مالی پرسپولیس را ترک کردم. گفتم که تیمی غیر از پرسپولیس را نمی‌شناختم.
 

اگر شرایط مالی پدرتان خوب نبود امکان داشت به امارات بروید یا اینکه پیشنهاد 100 هزار تومانی را بپذیرید؟
شاید اگر زیر فشار مالی قرار داشتم، می‌رفتم. خیلی‌‌ها این کار را کردند و به خاطر مسایل مالی تیم عوض کردند. به هر حال آنها نگران آینده خودشان بودند. 


آن زمان در تیم، شما را به چه اسم و با چه لقبی صدا می‌کردند؟ در کل شرایط درون تیمی پرسپولیس زمان شما چطور بود؟
نگاه‌ها نگاه خوبی بود. چون خودم همه را به دید مثبت می‌دیدم، دیگران هم نسبت به من همین طور بودند. در کل شرایط خاصی نبود. همه تمرین می‌کردیم و کاری به کار کسی نداشتیم و در پایان تمرین هم به خانه می‌رفتیم. 


چرا آن زمان به شما لقب «آشیخ» داده بودند؟چون از همان اول فوتبالم موی سر و صورتم کوتاه بود و هیچ دستکاری نکردم. دوستان می‌گفتند «آشیخ» را از قم آورده‌اند. از سال 54 تا 56 همیشه به همین شکل بودم. آن زمان‌ها هنوز ریش‌گذاشتن به عنوان نمادی از انقلابی بودن جا نیفتاده بود.  


بعد از فوتبال از کجا شروع کردید؟ با توجه به این که در رشته تربیت بدنی تحصیلات دانشگاهی داشتید؟ پس از گرفتن مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس به‌عنوان کارشناس و مربی آموزشیار در دانشگاه شهید بهشتی شروع به فعالیت کردم. پس از آن برای مقطع دکترا بورسیه خارج از کشور به من تعلق گرفت که در نهایت در رشته فیزیولوژی ورزش مدرک دکترا گرفتم.  


تلفظ صحیح فامیلی شما چیست؟
«دادگان» که یواش یواش در گویش مردم و رسانه‌ها سرکش آن افتاد و شد «دادکان» که دیگر هم پیگیر تصحیح آن نشدیم.  


شنیده‌ایم در طول دوران بازیگری‌تان حتی یک کارت زرد هم دریافت نکردید این موضوع با توجه به پست بازی‌تان (مدافع) واقعا جالب توجه است؟
مشخصه فوتبال من با وجود اینکه یک مدافع بودم این بود که طوری بازی می‌کردم که حتی یک کارت زرد هم نگرفتم. آن هم در شرایطی که همه بازیکنان هم پستم هم اخطار می‌گرفتند و هم اخراج می‌شدند. نمی‌توان گفت مدافع خوبی نبودم چون اگر بازیکن ضعیفی بودم برای تیم ملی انتخاب و دعوت نمی‌شدم.  


در مورد تعداد بازی‌هایتان آمار متعددی عنوان می‌شود یک مورد گفته آن 110 بازی که در کارنامه شما ثبت شده است؟
110 بازی؟!‌ 16 بازی ملی دارم. 7 داربی را تجربه کردم. پنج دوره لیگ تخت جمشید بازی کردم. شما حساب کنید حداقل سالی چند بازی داشته‌ام. شاید تنها همان 5 دوره لیگ تخت جمشید را جز آمار بازی‌گری ام آورده‌اند.  


چرا اوضاع فوتبال ما الان نسبت به زمان شما تا این حد دچار تغییر شده است؟ تزریق پول بی‌ضابطه! هنر تمام مدیران ما در هزینه کردن پول بی‌زبان است. وقتی پول بی‌زبان را به راحتی هزینه می‌کنند چرا نباید 500، 600 میلیون به بازیکن بدهند؟! اگر مدیری آمد و یک ریال از جیب خودش در این فوتبال هزینه کرد، برای من در حد یک آدم مقدس ارزش پیدا می‌کند.  


اما این هزینه کردن‌ها در فوتبال دنیا جواب داده؛ چرا اینجا نباید جواب بدهد؟
در فوتبال دنیا این مساله جواب داده، چون برای پیشرفت فوتبال پول هزینه می‌شود. اما اینجا برای بقای خودمان هزینه می‌کنیم. من مدیر، هر کاری می‌کنم برای فوتبال نیست و برای خودم است. چون اگر شکست بخورم و نتیجه نگیرم، سال بعد نیستم و از روی صندلی بلندم می‌کنند.  


با این شرایط خروجی فوتبال ما چیست؟ هیچی! آنجا در خارج، خروجی این هزینه کردن‌ها ستاره‌های بین‌المللی به‌عنوان بازیکن و مربیان متعددی است که در تمام دنیا تیم‌های بزرگی را هدایت می‌کنند. اما این‌جا خروجی فوتبال ما چیست؟ هیچی! چون مدیران ما تنها به شرط بقا در جدول کار می‌کنند. چون مدیری که در نتیجه‌گیری موفق نباشد،‌ بلافاصله عوض می‌شود. در حالی که در فوتبال دنیا تنها سرمربی است که در صورت ناکامی حذف می‌شود. شما ببینید پرسپولیس طی سال‌های اخیر چه پول‌هایی پرداخت کرده و تازه این همه هم بدهکار است. چرا وقتی پول ندارید چنین مبالغی را به بازیکنانی پرداخت می‌کنید که در حد پرسپولیس نیستند؟!  


تحلیل شما از این شرایط چیست؟‌
چند روز پیش تمام خبرگزاری‌ها نوشتند مجلس فرانسه تاکید کرده که از هزینه کردن پول‌های هنگفت در فوتبال خودداری شود. برای دیوید بکام که صحبت شد با مبلغ بالایی به تیم پاری‌سن‌ژرمن بیاید،‌گفتند که 60 درصد مالیات در نظر بگیرند تا همه پول این قرارداد به او نرسد، اما این جا همه به دنبال این هستند که مجلس پول بیشتری به فوتبال تزریق کند. شما فوتبال امارات را ببینید. 12 تیم دارد و 12 ورزشگاه استاندارد.... اما ما 18 تیم داریم که تنها ورزشگاه استانداردمان آزادی است. 
 

زمان ریاست شما در فدراسیون، اقدامی در زمینه اصلاح شرایط مالی فوتبال ایران انجام شد؟‌
بله، خود من یکی از کسانی بودم که جلوی خیلی چیزها را گرفتم. مربی که زمان من 80 میلیون می‌گرفت، الان 400 میلیون می‌گیرد. هرکس را هم که نام ببرم ناراحت می‌شود. این در حالی است که یک ریال از سازمان کمک نمی‌گرفتیم و روی پای خودمان ایستاده بودیم. برای استقلال و پرسپولیس هم ساختمان خریدیم.  


امکان این مساله وجود دارد که دوباره سکان هدایت فوتبال ایران را در دست بگیرید؟
اگر یک روز به این فوتبال برگردم، باید یک سال آن را تعطیل کنم. شما چند مربی از فوتبال‌مان می‌توانید نام ببرید که از خارج بیایند و آنها را ببرند؟ مربی‌های ما را هیچ‌کس نمی‌برد. بنابراین مربیان ما باید در همین چرخه داخلی بچرخند.  


کمی به زندگی خانوادگی‌تان بپردازیم؟‌
دو دختر دارم که یکی از آنها در رشته روانشناسی بالینی تحصیل می‌کند.  


اگر پسر داشتید، اجازه می‌دادید ورزشکار یا فوتبالیست شود؟ اگر قصد ورود به عرصه ورزش را داشت، انتخاب را برعهده خودش می‌گذاشتم. چون پدرم دوست داشت من کشتی‌گیر بشوم که به جای آن فوتبالیست شدم. روزی که به تیم ملی جوانان دعوت شدم از زمین فوتبال تا محله دویدم تا به پدرم خبر بدهم، شاید به این خاطر بود که خواستم بگویم انتخابم و اعتماد او غلط نبوده...  


برخی رشته‌های ورزشی ما با یک مدیریت اصولی به مدارج بالایی در جهان رسیده‌اند، چرا فوتبال این‌گونه نیست؟ آیا حاضرید در انتخابات این دوره فدراسیون فوتبال کاندیدا شوید و فوتبال را به شرایط قبلی برگردانید.  


اشاره به رشته‌های دیگر کردید. همین‌جا باید برای والیبال ایران آرزوی موفقیت و حضور در المپیک 2012 را داشته باشم. درخشش جوانان شایسته چون والیبال ایران در سطح جهان واقعا ستودنی است. درباره بازگشت به فوتبال، با این شرایط حاضر نیستم کاندیدا شوم. همین الان فدراسیون تیراندازی را به من بدهند و 2 سال دیگر ببینید چه کرده‌ام. حسین فرکی چند وقت پیش گفت: «اگر دکتر دادگان دستم را نمی‌گرفت، الان هیچکس سراغم نمی‌آمد» مردم بهترین گواه بر عملکرد ما هستند. باور کنید او را هم می‌آوردند، مثل خیلی‌های دیگر می‌سوزاندند. برنامه 90، دو هفته پیش نظرسنجی بهترین مربیان نیم فصل اول را گذاشت که حسین فرکی با بالاترین میزان رای اول شد. درباره من حرف و حدیث زیاد بود. اما مطمئن باشید یک روز جواب این هجویات را می‌دهم.  


از ماجرای آخرین سال حضورتان در فدراسیون فوتبال بگویید که چه میان شما و رییس وقت سازمان ورزش ایران گذشت؟ یادمان می‌آید برنامه 90 یک نظرسنجی هم در این‌باره گذاشته بود! بله، من همراه خانواده در مشهد بودم. دو روز به آخر سال مانده بود. آخرین برنامه نود آن سال بود که اتفاقا پنجشنبه پخش می‌شد. عادل فردوسی‌پور با من تماس گرفت. گفتم چرا این موقع زنگ زدی؟ گفت زنگ زدم عذرخواهی کنم.  


عذرخواهی؟! به چه دلیل؟
ببینید، من هیچ وقت ملاحظه‌ای برای بیان واقعیات ندارم. در آن برنامه عادل نظرسنجی گذاشته بود در رابطه با من؛ 35 دقیقه از آمار نظرسنجی خبر داد که تا آن لحظه 3 میلیون نفر شرکت کرده بودند که 94 درصد با من موافق بودند، اما ناگهان در ادامه اعلام میزان شرکت مردم در نظرسنجی را قطع کرد. از عادل پرسیدم چرا اعلام نتایج را قطع کردی؟ گفت عذرخواهی می‌کنم، اما این مساله دست من نبود. تا 3 میلیون بالا آمدم، اما گفتند ادامه آن را قطع کن. گفتند چرا دادگان را به نظرسنجی گذاشتی؟!  


فقط به همین دلیل؟نمی‌دانم! به عادل گفتم چرا صدای افکار عمومی را قطع کردی؟ اگر اسم دادگان را می‌آوردی تا 7 میلیون نفر هم SMS می‌دادند. حالا مردم 2 روز مانده به سال نو می‌گویند چرا 90 نظرسنجی را قطع کرد. تعطیلات سال نو گذشت و روزنامه‌ها آنقدر به این مساله پرداختند که عادل را کلافه کردند. الان هربار حداقل 4، 5 بار نظرسنجی‌ها را اعلام می‌کند.